کد مطلب:305519 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:324

همدلی و همراهی با همسر



در خلوتی ز پیرم كافزود باد نورش

خوش نكته ای شنیدم در وجد و در سرورش


گفتا حضور دلبر، مفتاح مشكلاتست

خرم دلی كه باشد، پیوسته در حضورش [1] .


زندگی دنیا همانند حضور بر اقیانوسی است كه در آن گردابهای هلاكتآور، امواج سهمگین و تندبادهای وحشت افروز وجود دارد. گاه فقر و ناداری، درد و اندوه، دلهره و آشفتگی خاطر، پیكره زندگانی را لرزه ای سخت می دهد و آن را دگرگون می كند. یگانه بادبانی كه كشتی زندگی را از آینده سختیها نجات می بخشد، همكاری، همدلی و همراهی همسران است. صفاتی كه عطر روح بخش ایمان و اطمینان قلبی به همراه دارد و رنگی روشن و چشم نواز از جلوه های زندگانی معصومان علیهم السلام به خود گرفته است.

دفتر زندگانی حضرت زهرا(ع) را كه می گشاییم، چنین ویژگی را در افقی طلایی و چشمگیر می بینیم، زندگی نه ساله ای كه هماره با سنگلاخهای سختی و آوارهای بلا و مصیبت همراه بود و ناموران عرصه بردباری و شكیبایی را بی طاقت می نمود اما فاطمه عزیز و همسر مهربانش با روشنای دل و دیده و همدلی، همراهی و همكاری روزافزون یكایك مشكلات را پشت سر می گذارند و با طراوت روحی و نشاط معنوی به استقبال حوادث می رفتند. روزی كه صحابی وارسته سلمان، با دیدن لباس و شیوه زندگی حضرت شگفت زده شده بود، فاطمه(ع) به پدر گفت:

(یا رسول الله! سلمان از لباس من تعجب كرده است. سوگند به خداوندی كه تو را بر حق مبعوث كرد، من و علی پنج سال است كه چیزی نداریم به جز پوست قوچی كه روزها شترمان بر روی آن علف می خورد و شب هنگام آن را فرش خود قرار می دهیم و نیز بالش (زیر سر) ما چرمی است كه اطرافش از لیف خرما درست شده است.)

پیامبر(ص) كه سخنان دختر دلبند خود را شنید، به پاس زحمات او در منزل و در كنار شوهرش، رو به سلمان نموده، با جمله ای ارزش فاطمه را این گونه بیان فرمود: (ای سلمان! همانا دخترم در گروه پیشگامان و سابقین است). [2] زهرای مرضیه(س) افزون بر مهربانی و ملایمت با انواع سختیهای زندگی، همیشه سعی می كرد با چهره ای رضایتآمیز، شوهر خود را از غبار غم و اندوه دور نگه دارد و ناملایمات زندگی را با او در میان نگذارد. در یكی از روزها، صبحگاهان علی(ع) فرمود: فاطمه جان! آیا غذایی داری، تا از گرسنگی بیرون آیم؟

حضرت پاسخ داد: نه، به خدایی كه پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند، دو روز است كه در منزل غذای كافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم، حسن و حسین دادم و خود از غذای اندك موجود، استفاده نكردم.

امام با تاءثر فرمود: (فاطمه جان! چرا مرا با خبر نساختی تا به دنبال تهیه غذا بروم.) زهرای مرضیه(س) ادامه داد: (ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می كنم چیزی را كه بر آن توان و قدرت نداری از تو درخواست نمایم.) [3] فاطمه زهرا(س) بانویی سختكوش و همسری همراه و همدل بود. او از پدر آموخته بود كه (هر زنی با شوهر خود مدارا نكند و او را به چیزی بكشاند كه قدرت و توان آن را ندارد، هیچ كار نیكی از او قبول نخواهد شد و در حالی خدا را ملاقات خواهد كرد كه خداوند بر او خشمناك است) [4] و دیگر سخن رسول الله(ص) را آویزه گوش خود كرده بود كه:

(فاطمه جان! هیچ گاه از پسر عمویت چیزی درخواست مكن، اگر چیزی پیش تو آورد كه خوب، فضل و بخششی است و اگر نیاورد، از او سوال و درخواست نكن.) [5] امروز تمامی زنان و مردان ما نیز باید خود را در تمامی ابعاد و بویژه چنین صفات ارزشمند و نشاطآفرین، پیروی صادق و رهروی مخلص برای آن فرشته زمینی نمایند و از معارف ناب و اصیلی كه اهل بیت علیهم السلام در این باره به یادگار گذارده اند، استفاده های شایان نموده و یكایك آنان را در صحنه های زندگی به كار گیرند. معارفی كه گاه امیرمومنان برای آموزش همگان به فرزند خود، امام حسن(ع) می فرمودند: (... زن را در كارهای او، آنچه مربوط به وی نیست، صاحب اختیار مگردان، زیرا زن همانند شاخه گل است نه مسوول كارهای دشوار، احترامش را به حدی نگه دار كه از آنچه مربوط به او است تجاوز نكند...) [6] و یا امام صادق(ع) ارزش خدمات زنان را در منزل با بیانی زیبا و شیوا این گونه ترسیم می نمودند:

(هیچ زنی نیست كه جرعه ای آب به همسرش بنوشاند، مگر اینكه این كار برای آن زن از عبادت یك سال كه روزهایش را روزه باشد و شبهایش به عبادت بایستد بهتر است و خداوند به پاداش هر جرعه آبی كه به همسرش می نوشاند، برای او در بهشت شهری می سازد و شصت خطا از خطاهای او را می بخشد.) [7] شایسته است با هم از شیوه زندگی یكی از دانشآموختگان مكتب فاطمه(ع) آشنا شویم تا بدانیم چنین آموزه ها را می توان در لحظه های حیات خود به كار گرفته روزهایی روشن از عشق معنوی و آینده ای پر نوید از پاداشی نیكو برای خود فراهم سازیم. یكی از شاگردان و شیفتگان علامه طباطبایی، زندگی استاد فرزانه و مفسر كبیر قرآن، را این گونه توصیف می كنند: زندگی خانوادگی علامه بسیار باصفا و صمیمیت بود.

در فوت همسرش اشك بسیاری می ریخت و محزون و متاءثر بود. روزی به ایشان عرض كردم ما صبر و بردباری را باید از شما بیاموزیم، چرا اینچنین متاءثر هستید؟ در جواب فرمود:

(... مرگ حق است. همه باید بمیریم. من برای مرگ همسرم گریه نمی كنم، گریه من از صفا و كدبانوگری و محبتهای خانم است. ما زندگی پر فراز و نشیبی داشتیم و در نجف اشرف با سختیهایی مواجه می شدیم كه من از حوایج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم. اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد كه خانم كاری بكند كه من حداقل در دلم بگویم ای كاش این كار را نمی كرد، یا كاری را ترك كند كه من بگویم كاش این عمل را انجام داده بود! در تمام دوران زندگی هیچ گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترك كردی! شما می دانید كه كار من در منزل است و همیشه مشغول نوشتن یا مطالعه هستم.

معلوم است كه خسته می شوم و احتیاج به استراحت و تجدید نیرو دارم. خانم به این موضوع توجه داشت، سماور ما همیشه روشن بود و چای درست. در عین حال كه به كارهای منزل اشتغال داشت هر ساعت یك فنجان چای می ریخت، در اتاق كار من می گذاشت و دوباره دنبال كارش می رفت تا ساعت دیگر... من این محبت و صفا را چگونه می توانم فراموش كنم!) [8] .


[1] حضرت آيت الله حسن زاده آملي (راه وصال، ص179).

[2] نك: عوالم المعارف، ج11، ص130.

[3] بحارالانوار، ج37، ص103 و ج93، ص147 مستدرك الوسايل، ج7، ص219 فضائل الخمسه، ج2، ص147.

[4] بحارالانوار، ج100، ص244.

[5] ر.ك: تفسير عياشي، ج1، ص171.

[6] نهج البلاغه، نامه 31، فراز 118.

[7] وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ح14، ص123.

[8] علامه طباطبايي ميزان معرفت، احمد لقماني، ص67 و 68.